زار زار بگریستم

  دوش دیدم پیر مردی را به خواب قد خمـیده،...

دخترانت زیر چادر

 ای خطۀ محصور من ای میهن ِ رنجور من خونی...

کردگار من تویی

  تا که دانم خویشتن را ، درکنار من تویی...

عزم مریخ دارم

عزم مریخ دارم سفر از راه دور داشتم، ازسکون به...

رقص ملایک

    رسد آنروزکه کفتاران،دهند درزیرساطورجان ملایک ها به رقص...

ماکیستیم؟

درجهل وخرافه زیستیم آن کس که باشیم نیستیم چون تازی...

گفتم از بهشت:

در دیار غربت، کنار ساحلی تنها و محزون خاطره‌هایی از...

کاش

  کاش روزی ،در دیارِ تار ما خنده میکرد آفتاب...

کبک لنگ

    مردی آورد نزد سلطان کبک لنگ تا فروشد...

سلطانه

در جسم تو گر جان شوم، جانانه ام باید شوی...

سوز دل

ز دردِ مادرِ میهن ، به در  ، دیوار میگوید...

عاشق هیاهویم

عاشق هیاهویم  تنهایم مگذارید در مزارم بعد مرگ درخت نی...

تابکی

  ای وطن،ای سرزمین اشک وخون ای اسیر دشمنانِ پست...

کجایی تو ؟

نمیدانیم خداوندا،برای کی خدایی تو که گویا خالق مایی،ولی آزما...

تبسم کن

من آن عابد ، که ایمانم تویی ، تو شدم...

ویرانه

  باغ را ویران نمودند، آشیان ویرانه شد آشیانِ  بلبلانِ نغمه...

بی ثمر

    نه بر سازم برقصیدی،نه ازرازم خبر گشتی به...

نگهبان

زجورت ای فلک! دایم، پریشانم،پریشانم بجای اشک زچشمم خون،بریزانم،بریزانم نه...

ماه خوابید

  در دیار هجر وغربت، یادم آید آن دیار دل...

اشک خونین

ز دستت ای نماد شرّ! وطن ویرانسرا گشته به جانِ...

جهل است بقای تو

آب تووهوای تو،نای تو، نوای تو دالروکلداربود ،درد تو، دوای...

نی نواز

  نی نوازا ! چه نایی میفروشی هرآنچیزیکه خواهی، میفروشی...

بی تآثیر

    نگار آمد ،زمن پرسید، نگاه تو چرا غمگین؟...

ماه گم شده

نسل نوین آتش است این غم جانگداز من شاهرگ زخم...

غمنامه

سالها شد کشورم جولانگهِ عیش و غمی آن یکی غرقِ...

لاله زار من چه شد؟

    شانه ام خالی زهستی،کوله بار من چه شد...

اجنبی لشکر کشید

از تنِ رنجورِ میهن ، دود و آتش سر کشید...

بی بهار

ای وطن ! ای سرزمین ِ مادرم دور از تو،...

توبه

خانمی از کنجِ چشمی دیده بود شوهرش بر چادر او...

ماه دور اندیش

دعوتم کن تا بیایم ، یا بیا در پیش من...

به کس چه

به کس چه،گر بگویم کافر هستم مسلمان ، هندویم، یا...

آواز دل

دل درخیال زلف یار ، همچون قرارش بیقرار دیده به...

ای جهل خدا حافظ

در جمع جهل و جاهل، جانانه شدی ،امروز لیکن خرد...

وای برما

جـُـغد جنگ نابود بادا ، بوستانم را کرفت بی وطن...

اسیر

بگذرم از جان خود، اما زجانان هیچ وقت ترک دین...

چهاربیتی های نوروزی

بیا نوروز،که ما را شاد گردان دلِ   ویرانه را ،...

اهل دل

«حافظ »حفظم مینماید، از بلاهای زمان «رازی» برمنمیگشاید ،رازهای این...

تنهایی

زندگی معنی ندارد، نیستی اندر برم کلبه بس تاریک وتنگ...

نعمت الهی

بیتاب وبیقرارست، امشب دلِ حزینم شاید دلیل وحجت ، دوریی...

میترسم

هراسم نیست از جاهل، ازآن اندیشه میترسم وزآن مکتب که...

دو منصور

ز منصور تا به منصور ،صده ها است جدا دانستن...

آرزو

جعد مشکینت مرا تا شست پایت آرزوست عشوه و تمکین...

آزاده

نگاهت را برویم کن ، زتصویرم چه میخواهی سفراز صدق...

آوای عــشــــــــــق

همچو مجنون می سرایم، عاشق لیلا شدم  ترک بوستانش نموده،...

یـــــــادم نـمـــــا

ابر تاریکم،گهی، خورشیدوار یادم نما از زمستان خسته هستم ای...

تقـسیم عـــــادلانه

غین برعین گفت قدرت ،گه ازمن ، گاه زتو  ...

کشتی بـــــــــــی بادبان

کاشتم در باغ عشقت، دانه های ازدلم آب دادم از...

فـــــــریـــــــاد

نگو خاکم،نگوسنگم،نگو بادم هیاهویم ،من آوازم ، وفریادم نه ازبیک...

ســتــــــــــوده

گهی جان و گهی جانان تو هستی گهی درد وگهی...

آهـــــوی پـنـــــــــــدار

این سروده را به دوست نهایت عزیز وشاعر توانای کشورم...

حــــق سـتــانــــــی

همان اول که آدم، خود خطا کرد همه تقصیر ،...

معشوقۀ خــود خــــــــواه

ذره یی از مبتداء ام ، نه ازخاکم، نه ازبادم...

دَین

هشت ثور ِنکبت آور، میهنم را خوار کرد در دیارم...

راکت بــــــه بازار آمده

  یار آمده، یارامده، یارِ دل آزار آمده  بر بیوۀ...

کاسـه گـــــــردان

دردلِ تاریک شب،جانا!چراغانم شدی   ازنیستان نی بریدی ،نینوا خوانم شدی...

شام سیاه

شام سیاه ِ ما طویل، هیچ سحر نمیشود تارچرا جزء...

به بهار بگوئید :

مثل هرسال نیاید، با صدای توپ وتفنگ دجال نیاید. به...

امـــان از دست نـادانـــی

هوای باغ غبار آلود، همیشه قهر یزدانی زمستان در خزان...

عـشـق پـیـــــــری

در کتابِ زندگانی ،فصل و بابِ دیگرست زین حکایت بگذرم...

زنــــــــده بــــــــاد

 یاد ایامی که بودیم، مست وشاد فارغ ازجهل وجنون، ظلم...

مــکــتــــب دزد

شنیدم آن یار سابق، کاغذ والوان ،میدزدد روح پاک مرده...

ســیــــلاب اشــــــک

دروادیِ عشق وطلب، مجنونترازمن، دیده یی؟ دربین دل هاچون دلی،...

ندای وطن بــــــــه فرزندان مهاجرش

شوق دیدار ِتو دارم، سربزن در کلبه ام درغیابت بی...

مــن خـــــدا گــم کـــرده ام

مدتی شد  مرغ دل را درهوا گم کرده ام مشک...

اشـــــک درویش

ترحم کن خدایا، یک کمی بیش میازار بیش ازین، پروردۀ...

مناظرۀ اشرف بـــــــــا وجدانش

در خفا میگفت با خود رازدل  اشرفا! بشنو کمی  آواز...

نـــــــــــــــدا

هم صدایان با شما ها،همصدا گشتم کنون در حریم عهد...

یــاد مـی آیــــد مـرا

قله های کوهساران یاد می آید مرا دشت های لاله...

نـــدامـت کــــــن

محقق ! ازحقیقت دورگشتی میان ملت ات منفور گشتی ندیدی...

تـنـــــاب دار

تنابش گرززلف توست، بپای دارخواهم رفت نجاتت گر هدف باشد،...

کهن دژ

کهندژ استواراست،سرخم نکرد اگرچه جسم وجانش آمد به درد کهندژ...

آغـــــــاز کــــــن

بشکن دیگر مهرسکوت ای هم وطن،لب باز کن حال از...

گــشــنــــه ام

میگذشتم از کنار کوچۀ تاریک وتنگ ’پیرمردی را بدیدم،پای اوخورده...

تــابــکـــی

تابکی غم میکشد این سینۀ پر درد من تا بکی...

عــــادت کــــرده ام

سالها است در نبود یار عادت کرده ام چون مریض...

قـنــد و چــــــای

میشود این ملک ویران ازجفای عین وغین گربدین منوال باشد...

بـــــی سحر

ای که رفتی از برم، دربدرم کرده ئی ای سارقِ...

من ناله می سرایم

از جورِ روزگاران، من ناله می سرایم برزخم دل یاران...

سـتـایـش بـهـــــار

بهاری را ستایم من که ازمرگ درامان باشد نریزد خون...

غــــــــــزال

وزیدی گر صبا سویش، بگو ازمن غزالم را بآن آهوی...

اشــرفـــــا

اشرفا از من نصیحت ،چون سلف رفتار نکن آنچه کرزی...

ذات پــــــــــــــاک

او مرا پیدا نمود ومن اورا گم کرده ام  تونپرس...

جـــــان سـتـــــا

ای که پیدا گشتی، روزی، راز پنهانم بُدی در شبِ...

اشــــــــک

گریه ای چشمان من ،ازشعله های اندرون  شمع اگر روشن...

به ما چه از زبان تیم کرزی

جهالت در وطن باشد ،بما چه حاکمان قبر کن باشد...

ببخـشـید

هرآنچیزیکه من خوردم ببخشید وآن چیزی که من بردم ببخشید...

زنــــــــــدگی دیگر

ناهید ما سوی آسمان سر کشید  جامۀ عشق ِ زُحل...

مــــــــــــاضی

محو حسن روی زیبایت شدم عاشق اندر چشم شهلایت شدم...

چــــــــــه باید کرد

دیار ما عجایب سرزمین است همیشه در عزا وماتمین است...

یــــه یاد غزلسرای سنت شکن قرن، سیمین بهبهانی

الا ای مادر دُر دانه رفتی زبین ما چو یک...

ننگ آفــــــــــرین

آن غلام ِ مُجد باز هم سر کشید با سیا...

راز گــــــــــردون

ای که یادت خامۀ شعرم شده شعرمن در بین خامه...

آب خـیــــــــره

آب خیره، صید ماهی ،مدعای کرزی است منشاء جنگ وجدل...

کیستی تـــــــــــــو؟

بیاد آور شرر افگن،درین عمرت چه ها کردی گهی خدمت...

محـــــــــــدث

الا ای پرشکم از مغز خالی نمی دانم که داری...

صـــــــدای دیگر

با خودت بیگانه هستی،آشنای دیگری  قِط قُطت افغانی و تخمت...

مــــــــــن آذرم

من آذرم،من آذرم،پرپرشده بال وپرم ترکم نمودبابا مرا،گشتم جدا ازمادرم...

دعـــــــــــــــای خواب

خوشا خوابی دیارم را ببینم جوان گردم نگارم را ببینم...

امــــــــــــر کشتار

    باز جسم فاریابم خون شد  جاده های میمنه...

فریاد زن

دستم بگیر وزخمی بی بال وپر منم سرتا به پا...

ای خـــــــــــــدا

دی در کنر پیچیده بود، وای وای دیگری باز مادر...

رجـــــوع

ای خدا! بالم بده، پرواز می خواهد دلم منصرف از...

بــــــــاور نما

سینۀ ویرانه دارم ،جای دل ویرانه نیست زین سبب دلبرگرفت،...

تـصـور کــــــن

خالق کون ومکانِ چیره دست عجب یک جنگلی را آفریدست...

بپــــــا خیز

وطن دردست مشتی کاسه لیس است یکی معاون دیگر سارق...

دیــــــدگاه ها در مورد وطن

  از دیدگاه آغای کرزی   وطن یعــنی متاع پر...

بس کنیـد

شرم تان باد حاکمان بی کفایت، بس کنید بس کنید...

یــــــــــــــــــــاد پدر

  پدری که نمیتوانم را در چشمانش زیاد دیدم ولی...

به مـهـــــــــدی شما قسم

به ذات کبریا قسم ، که امضایش نخواهم کرد  بروح...

قـلـــــم خواه

نه درهم ازعرب گیرم ،نه کلدارازعجم خواهم بتو ای میهن...

لالـــــــــه زار من چه شد؟

شانه ام خالی زهستی،کوله بار من چه شد غم بجانم...

رویـــــــــــــا

    می خواهم همچو یک طوفان سرکش عاصی باشم...

غـیـــــابت

دیریست غایبی تو، در انتظار نشستم تا رَسَم بر آرزو...

یــــــــــــــــاد شهید

  با اقتباس از یاداشتهای محترم جنرال محمد نبی عظیمی...

افـسر تــــــخم فروش

بنازم همت ات، ای مرد میهن چنین آشفته حالی از...

ببـخـشیدم خدا را

حزین گشتم، چنین گفتم خدارا چرا ای رب یتیم کردی...

نمــــــاد گُــــــل

کویرم من وآب نیل تو باشی چراگاهِ غزالِ دل تو...

حیــــف می

حسرتاآن شور و شوق نوجوانی هاگذشت بلبل ازباغم پرید ونغمه خوانی هاگذشت...

شنـیـــــدم

شنیدم از وطن چیزی شنیدم قصه های غم انگیز ی...

نمـــی دانم چه خواهد شد

  پس از چندی  غرور ملتی را  ستون قدرتی را ...

نــــــــــــالۀ زن

    خواستم بنویسم  قلمم را شکستند خواستم بسرایم  حنجره...

خـــــــــــــدا اینجاست

  خدا را تو نخواهی یافت نه در مسجد،نه در...

ما وکیلیم ما وکیل

  حمله بر ما کم کنید ای مردم خوار وذلیل ...

شِکــــــــــــــــــوَه

  از غمت ای میهنم، نالم چو بلبل در قفس...

چـــــــــــه باید کرد

چرایاران! دیار ما چنین است؟ چه ماتم برسراین سرزمین است...

سنـت شکــن

دیوانه ام ،دیوانه ام ،دیوانۀ چشمان تو ازعقل وخویش دورم...

دروغ اســـــــــــــــــت

به اقتباس از شعر محترم باری جهانی ( دمور وصبت او...

بت دلخــــواه

گرنگارنا مهربان باشد ،نمی خواهیم دل زاو اندر فغان باشد...

خـــــسته ام

زنیرنگ جهان داری خسته ام  زنرخ روز بازاری خسته ام...

مـــــــــــــــرغ هما

خرشید آسمانی،آن نور جاودانی خلوتگه ام میتابید والله اویک زمانی...

مـن ز نسل دیگرم

گرچه دورم از وطن، لیکن برایش سنگرم دوستان را خاک...

جـغـــــــــــــــد ها

    خواب دیدم که جغد ها خوابیده و زغن...

بگـــــــــــــــــــــــــــــو

جفاکاران دهربا توچه کردند بگوای میهنم هرآنچه کردند ای خاک...

از مـــن وطن دزدیده اند

من را زمن دزدیده اند جان را زتن دزدیده اند...

دیگران را شاد کن

ای آشنای بیوفا گاهی زمن هم یاد کن یاکه خود...

گـــــــــــــرگ مکار

  گوسفندی را ببین که گله بانی میکند همچوچوپان درچراگاه...

صــــــرف بشما

    من هشتم مارچ را صرف به شما... تبریک...

آذیـــــن خر

درخت باغ میهن را بی ثمرکرده فساد باغبان بالهوس را،کـوروکرکرده...

غــلـــــــط

درطفولیت بگوشم، خوانده شد آذان،غلط بعد درس داد با خشونت،ملای...

تکـــــرار

طالب آمد، کردۀ، اَشرَار کرد اَقتَلُو را مثل او ،تکرار...

_انتظار

از شربت لعلِ لبت،ده، درد من درمان شود یا ابرو...

ربنا

می ستیزم باتو چندیست ربنا چونکه رحمت برنمی آید به...

شب یلدا

نمود افلاک،نصیب ما، شبِ تاریک  یلدا را کنون جهل است...

چه می خواهید؟

درین مدت به ملک ما چه هاشد سیاه بود روزگار...

نادان

نشناختم خویش را،ازخویش گریزانم آمده بودم ازهیچ، بسوی هیچ روانم...

خزان زندگانی

دوچشمان خمارش یادم آید نگاه معنی دارش یادم آید اگرچندی...

بت خانه

  دیریست ازخویشتن، بیگانه شده این دل ازدوریِ آن دلبر،...

من کافرم

الوداعی گربگویم، آب پاشید برسرم تا بروید لاله ها یی...

نشناختی

زآتش سود جستی ودود را نشناختی زعنبرتاج ساختی وعود را...

خبر آمد ز ارگ ِ پادشاهی

خبر آمد ز ارگ ِ پادشاهی غنی کرده به آشپزنیم...