آرشیف
چشم پر اشک
می 28, 2018
محمد اسحاق ثنا
سرا پای وجودم بستر درد
نمی دانم به این دردم چه ها کرد
به هر سو بنگری چشمی پر از اشک
نه زن راخنده بر لب یا هم از مرد
به نیم تن کشد آتش زبانه
که نیم دیگرم یخ بسته و سرد
جوانی نخل سبز بود و اما
که برگ سبز آورد آخرش زرد
ز کوی یار هر گاهی گزشتی
بگوی حال من ایباد شبگرد
بگو یارت احوالت ندارد
کسی پیدا نشد پیغامت آرد
ز بیگانه ننالم باید از خود
به دوستی میهن زیبا تباه کرد
ثنا دارد دعا دایم شب و روز
به زودی صلح در کشور تو برگرد.
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور