آرشیف
و اندیشه هایم پریشیده بودند
می 9, 2020
رفعت حسینی
شب آمد
شب آمد وگیسو
شبِ گیسوانِ توآمد.
*
واندیشه هایم پریشیده بودند
صدایی زادوارِ پیشین، بچنگش تمام دقایق
ولی من درونم چو آتشفشان بود
ودنیایم ازرازها پُر.
*
وجود ستاره طبیعی ونامنکشف بود
ودراولِ خویش بود
ومهتاب باقصه هایش
مراتابه آینده می بُرد ودرخواب می شست
دلم از خروشِ خیابان تهی بود
ومی خواستم تا به پایان دنیا
درخت سپیدارباشم.
*
تمامم درآنشب
نشستن میان شقایق وآینه ها بود.
*
زاعجازِالفاط وآوازسرشاربودم
ومی شد غمم را زچشمِ خیالم ببارم
وتا خط پایان
بپایم.
۱۹۹۸ برلین
ازدفترچاپ شده
مردانی که نیستند
…
.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور