X

آرشیف

زمستـــــان
نوامبر 17, 2014

عزیزه عنایت

دنبال کردن نویسنده

 
زیخبنـدان و ســـرمای  زمستــان
فسرده بــاغ وراغ و مــرغـزاران

نه در بستان نوای مـرغکــــا نـی 
نه جــای یا سمـن کنجـی گلـستا ن

فگـنـده ابر خــرگـــه روز تا شـب
مه و مهـر انـد در مشکوی پنها ن

چمـن گشتـه تهـی از سبــزه و گــل
فــزون گر دید, انـدو هی غریبــا ن

بـــد ون جــامه ء گرم و مسـا عـــد
بلـرزنـد از خنک چـون بید, لرزا ن

ثــروت بـوده  اکنــون در کـف تــو
بـکــن یــا دی زحــا ل مسـتمنــدا ن

بکـــن یـــاری غـریــب و بینـــوا را  
که بـا شـد جا ی تـوفردوس رضوان

بود دل خون (عزیزه) از غریبـــا ن
درایــن ایــــام ســرمــای زمـستــا ن
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

عزیزه عنایت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پر بیننده ترین مقالات

مجلات و کتب

PrevNext

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.

گزارشات و مصاحبه ها