آرشیف
آفتاب
دسامبر 13, 2014
حبیب سرود
وقتیکه از نگاه تو تابید آفتاب
من را ورق ورق به تو پیچید آفتاب
آری که چشمهات دو دنیای من شدند
دنیای پرهیاهوی و تردید، آفتاب!
امروز ذهن شهر به آتش نشستهاست
در گوش شب که زمزمه کردید: آفتاب…
مردی سپرد طعم لباش را به شانههات
با برگ سبز شاخهی امید، آفتاب!
مردی تمام درد سرش استعاره شد
تا در خیال و شعر نگنجید آفتاب
گر شعرهام سرد و سیاهاند واژههاش
هر جا بهجای نقطه گذارید «آفتاب»
8/2/1392
فیروزکوه
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور