آرشیف
کار و بار
حبیب سرود
این واژه جوان است نگو پیر گشته است
از لحظههای بودن ما، تیر گشته است!
از بس که چشمهای تو، نوشید آب من
او تشنهگک ز دیدن من سیر گشته است
آب لبان تو، که به ما آب هم نشد!
بر دیگری شراب و به از بیر گشته است
تو مثل یک روباه؛ به مرغان چشم من
عشقت به قلب چون سگ من شیر گشته است
قلبت شبِ بهار به فصل حیات هست
این عشق کی چراغ شود؟ دیر گشته است!
من دیدمت که زشت و لجنزار گشته ای!
بیچاره این دلم که در او گیر گشته است
تا کار و بار من شده این عشق و عاشقی
این کار و بار بسته به تقدیر گشته است
من خواب دیدمت که ترا کس فروخته
بیدار تا شدم، همه تعبیر گشته است!
24/2/1390 کابل
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
Reconnect to YouTube to show this feed.
To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور